چرا خدا به شیطان اجازه داده ما را فریب دهد و به گمراهی بکاشند؟ خیلی ناراحت کننده است؛ یعنی خدا ناراحت نمیشود که ما کار ناپسندی را با همکاری شیطان انجام دهیم؟ چطور راضی شد به در خواست شیطان و قبول کرد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): آیا میخواهید در توجیه سرکشیها و گناهان، به جای استغفار و توبه، خود را منزه دانسته و خداوند سبحان را مقصر بخوانید؟! بله، خداوند سبحان، خیلی ناراحت میشود که بندهاش به جای اطاعت از او، از شیاطین اطاعت نماید.
●- وضعیت کسی که منکر وجود خداوند متعال میباشد، به مراتب بهتر از کسی است که او را قبول دارد، اما به جای ایمان و محبت، بغض و کینۀ او را در دل میپروراند و به دشمنی او بر میخیزد، مانند ابلیس لعین.
●- شیطان از خداوند اجازه اغوا نخواست، چون میدانست که هر موجود مختاری، میتواند موجودات مختار دیگر را دعوت به حق و یا باطل نماید، بلکه از او عمر طولانی تا قیامت خواست، خداوند نیز فرمود: تا وقت معلوم، زنده خواهی ماند. او هم از روی عناد گفت: پس تا وقتی زنده هستم، در اغوای دیگران میکوشم.
ابلیس لعین، به خاطر استکبارش از اطاعت امر خدا تمرد نمود و به خاطر همین استکبار نیز از آن مقام اخراج شد. اما وقتی خداوند سبحان از او پرسید که چرا تمرد و نافرمانی کردی؟ و او نیز متوجه شد که خودبزرگبینی و تکبرش، دلیل موجهی نیست و پذیرفته نشد، زود تغییر جهت داد و باز از روی همان استکبارش که مانع شد بگوید:«خدایا خطا کردم»، گفت: «تو مرا اغوا کردی»! یعنی العیاذ بالله، خداوند سبحان را در انحراف، تکبر و نافرمانیاش مقصر دانست!
حال ابلیس لعین، همین اخلاق [اخلاق یعنی موضعگیری] را به قربانیان و هوادارانش القا میکند که خداوند سبحان را در انحراف و تمرد خود مقصر شمرده و معترض شوند که چرا خدا اجازه داد؟!
اما خداوند سبحان، به آدمی عقل، شعور، منطق، قلب، فهم، وحی و علم داده است و او را از موهبت قوۀ "اختیار و انتخاب" برخوردار کرده است، لذا نه هیچ پیامبری میتواند انسان را مجبور به ایمان نماید و نه هیچ شیطانی میتواند انسان را مجبور به انحراف و معصیت نماید، بلکه هر دو دعوت میکنند و این انسان است که با اختیار خود، انتخاب میکند و به یکی از این دو دعوت به حق و یا به باطل، پاسخ مثبت میدهد.
●- در روز قیامت، آنگاه که مستکبران، ظالمان و گناهکاران میبینند که هیچ یک از توجیهات و بهانههای آنها برای تبرئه کارآیی ندارد، ابتدا زیردستان تابع و فرمانبر، یقۀ مستکبران و بزرگتران خود را میگیرند و میگویند: «شما با ضد تبلیغها، سر و صداها و جنجالهای شبانه روزی، ما را اغفال کردید» و خلاصه آن که اگر شماها نبودید، ما ایمان آورده بودیم:
«وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ» (سبأ، 31)
ترجمه: كافران گفتند: «ما هرگز به اين قرآن و كتابهاى ديگرى كه پيش از آن بوده ايمان نخواهيم آورد!» اگر ببينى هنگامى كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شدهاند در حالى كه هر كدام گناه خود را به گردن ديگرى مىاندازد (از وضع آنها تعجّب مىكنى)! مستضعفان به مستكبران مىگويند: «اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم»!
اما آنها سریعاً پاسخ میدهند؛ شما خودتان گناهکاری را دوست داشتید، وگرنه ما مانع ایمان شما نبودیم:
«قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاكُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ» (سبأ، 32)
ترجمه: (امّا) مستكبران به مستضعفان پاسخ مى دهند: «آيا ما شما را از هدايت بازداشتيم بعد از آنكه به سراغ شما آمد (و آن را بخوبى دريافتيد)؟! بلكه شما خود مجرم بوديد!»
پس از آن که هر دو گروه بالادست و پایین دست که میبینند که هیچ راه فرار و توجیهی وجود ندارد، همه متوجه شیطان شده و به او میگویند: «اصلاً سبب اغوا و گمراهی همۀ ما تو هستی»! اما او نیز پاسخ میدهد: «شما اگر میخواستید دعوت حق را لبیک میگفتید، پس بروید خود را ملامت کنید»!
«وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنْفُسَكُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (حضرت ابراهیم علیه السلام، 22)
ترجمه: و شيطان، هنگامى كه كار تمام مىشود، مىگويد: «خداوند به شما وعدۀ حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما دربارۀ خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكى دارند!
ابلیس – شیطان
ابتدا دقت کنیم که "شیطان"، فقط ابلیس لعین نیست؛ بلکه ابلیس اسم خاص یکی از جنیان است که چون منحرف شد و تمرد ورزید، خودش نیز "شیطان – رانده شده از رحمت الهی" گردید.
بنابراین، شیاطین جنّ و انس بسیارند. هر کسی که خودش از رحمت حق دور شده باشد، مستکبر، منحرف و گمراه شده باشد و سعی در انحراف و هلاکت دیگران بنماید، خودش یک "شیطان" است.
چه بسا یک به ظاهر دوست – یک عکس – یک فیلم – یک طمع بیجا ... حتی یک کتاب و یا یک دیوار نیز آدمی را به انحراف دعوت کند، که آن میشود "شیطانِ" مخاطب خود.
اگر ابلیس نباشد
برخی گمان دارند که اگر ابلیس لعین نباشد، دیگر هیچ یک از آحاد بشر، به کفر نگرویده و یا مرتکب گناه نمیشوند! در حالی که اگر ابلیس لعین نباشد نیز میلیاردها شیطان جنّ و انس دیگر برای وسوسه و تحریک وجود دارند.
اما، مهم این است که "نفس حیوانی و نفس امّاره"، یعنی نفسی که خواهش و تمنا نمیکند، بلکه با فشاری که وارد میسازد، امر به بدی میکند، در همگان وجود دارد و وجود خواهد داشت. لذا اگر شیاطین بیرونی که کاری جز وسوسه، دعوت به باطل، آرایش بدیها و خوب جلوه دادن آنها ندارد نیز نباشند، همین نفس اماره، برای انحراف، تمرد و گناه کافیست.
آدمی، به خاطر اطاعت و تبعیت از هوای نفس خود، ولایت ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس را میپذیرد، نه این که به خاطر وسوسه و دعوت آنها، تابع هوای نفس خودش شود. چنان که در قیامت، وقتی پردهها و حجابهای غفلت کنار میرود، از انسانهای متمرد و گناهکار پرسیده میشود:
«أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ» (المؤمنون، 105)
ترجمه: آيا آيات من بر شما خوانده نمىشد، پس آن را تكذيب مىكرديد؟!
و آنها که دیگر راهی برای بهانهتراشی و عذر ندارند و نمیتوانند گناه را گردن دیگری بیندازند، اقرار میکنند که اِشکال از خود ما بود:
«قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ» (همان، 106)
ترجمه: مىگويند: «پروردگارا! بدبختى ما (شقی شدن ما) بر ما چيره شد، و ما قوم گمراهى بوديم!
●- بنابراین، باید خوی شیطانیِ تکبر را کنار بگذاریم، و به جای آن که خودمان را منزه (سبحان) از نقص و خطایی ببینیم و دیگران و حتی خداوند سبحان را در خطای خود مقصر بدانیم، باید به خود توجه کنیم و ببینیم که ضعف در کجاست؟ سپس با شناخت، علم، ایمان، توکل، توسل، دعا و البته بصیرت و عمل صالح، به اصلاح آن بپردازیم.
راهکار:
پذیرندۀ هر دعوتی و تبیعیت از راهبری، ما هستیم، پس میتوانیم دعوت به باطل را نپذیریم و تبعیت ننماییم.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (النّور، 21)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از گامهاى شيطان پيروى نكنيد! هر كس پيرو شيطان شود (گمراهش مىسازد، زيرا) او به فحشا و منكر فرمان مىدهد! و اگر فضل و رحمت الهى بر شما نبود، هرگز احدى از شما پاك نمىشد؛ ولى خداوند هر كه را بخواهد تزكيه مىكند، و خدا شنوا و داناست!
به غیر از برحذر داشتن از پیروی شیاطین در آیات متعدد، در چهار آیه به «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ» تصریح شده است. حال این چه دردی است که آدمی خطوات شیطان را پیروی کند و سپس در توجیه بگوید: «اصلاً خدا چرا شیطان را آفرید و به او امکان وسوسه داد؟!»
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازیی.
پرسش:
چرا خدا به شیطان اجازه داده ما را فریب دهد و به گمراهی بکاشند؟ آیا خداوند متعال از تبعیت بندگانش از شیطان ناراحت نمیشود، پس چطور راضی شد به در خواست شیطان و قبول کرد؟
نظرات شما عزیزان: